افشای راز قتل پدر خوانده بعد از ۴۰ روز
تاریخ انتشار: ۱۶ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۲۸۲۱۸۸
پسر دانشجو که پدرخواندهاش را به قتل رسانده بود و با صحنهسازی سعی داشت مسیر تحقیقات را تغییر دهد، پس از 40 روز لب به اعتراف گشود.
به گزارش ایران، ۶ آذر امسال خبر کشف جسد مرد میانسالی سوار بر خودروی نیسانش در بزرگراه امام علی به بازپرس وحید ناصری اعلام شد. بدنبال اعلام خبر بازپرس جنایی و تیم بررسی صحنه جرم راهی محل شدند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به دستور بازپرس جنایی، پسر جوان بازداشت شد و در حالی که منکر جنایت بود، ادعای عجیبی را مطرح کرد و گفت: یکی از دوستانم به نام محمود عامل این جنایت است. او به شوخی سمت پدرخواندهام شلیک کرده و ناخواسته مرگ او را رقم زده است.
با اظهارات پسر جوان، محمود بازداشت شد اما گفت در این ماجرا بیتقصیر است. تیم جنایی با کنار هم قرار دادن سرنخها و مدارک دریافت که محمود در این ماجرا بیگناه است و عامل اصلی جنایت پسرخوانده مقتول است. بنابراین با بازداشت پسر جوان سرانجام پس از ۴۰ روز انکار، راز قتل پدرخواندهاش را فاش کرد و گفت: دو سالم بود که پدر و مادرم از هم جدا شدند، مادرم آن زمان دانشجو بود و در راه دانشگاه با مقتول آشنا شد و بعد از مدتی هم با او ازدواج کرد. آنها صاحب دختر و پسری شدند و من مدتها با مادربزرگم زندگی میکردم و همیشه کینه ناپدری را به دل داشتم، وقتی بعد از سالها رفت و آمد با مادرم را آغاز کردم رابطهام با شوهرش هم خوب شد.
مدتی بعد او به من پیشنهاد کار داد از آنجایی که دانشجو بودم، به صورت پارهوقت کار میکردم اما شغل پر دردسری بود و فقط ماهی ۳ میلیون تومان به من میداد چند باری از پدرخواندهام خواستم حقوقم را اضافه کند اما توجه نکرد. سر همین موضوع با هم به اختلاف برخوردیم.
صبح روز حادثه، در پارک نزدیکی محل قتل در حال قدم زدن بودم که با مرد جوانی آشنا شدم. او اسلحهای داشت که ۵۰۰ هزار تومان میفروخت. بعد از کلی چانه زدن، ۲۵۰ هزار تومان در ازای اسلحه و فشنگهایش دادم و اسلحه را خریدم. من ساعت رفت و آمدهای پدرخواندهام را میدانستم شب منتظرش ایستادم، قصدم کشتن او نبود فقط میخواستم زهرچشم بگیرم تا حقوقم را بالا ببرد. وقتی او را دیدم یک تیر شلیک کردم که از شانس بدم کشته شد.
بعد از تیراندازی فرار کردم و به خانه مادربزرگم رفتم و سه ساعت بعد هم به مادرم زنگ زدم. او گفت شوهرش را با شلیک گلوله کشتهاند. با شنیدن خبر خودم را به مادرم رساندم و در مراسم پدرخواندهام هم شرکت کردم و به دروغ قتل را به گردن دوستم انداختم. اما وقتی دیدم دوستم به خاطر من و اتهام دروغینم بازداشت شده، بعد از مراسم چهلم پدرخواندهام به قتل اعتراف کردم.
با اعتراف پسر جوان، به دستور بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی تهران، متهم در اختیار کارآگاهان اداره دهم قرار داده شد و تحقیقات ادامه دارد.
منبع: تابناک
کلیدواژه: مناجات شعبانیه هیستری جمعی پیروز یوزپلنگ ایرانی مسمومیت دانش آموزان نیمه شعبان افشا قتل پدر خوانده مناجات شعبانیه هیستری جمعی پیروز یوزپلنگ ایرانی مسمومیت دانش آموزان نیمه شعبان پسر جوان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۲۸۲۱۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
افشای راز ازدواج دوم مرد میانسال بعد از مرگ
ساعت ۱۲ ظهر دوشنبه ۱۰ اردیبهشت، زن جوانی هراسان با پلیس تماس گرفت و از مرگ شوهرش خبر داد. گزارش این حادثه از سوی مأموران کلانتری ۱۲۰ سیدخندان به بازپرس محسن اختیاری اعلام شد.
به دستور بازپرس جنایی، تیم تحقیق راهی محل شده و با جسد مرد میانسال در کنار کولر آبی روی پشت بام مواجه شدند. معاینات اولیه متخصصان پزشکی قانونی در محل، حکایت از آن داشت که مرد میانسال هنگام تعمیر کولر دچار برق گرفتگی شده و جانش را از دست داده است.
زن جوان که موضوع را به پلیس اعلام کرده بود، در تحقیقات اولیه گفت: من همسر صیغه ای بهروز بودم. سال ۹۶ به عقد موقت او درآمدم و راز این ازدواج را کسی نمیدانست.
او در هفته چند بار به من سر میزد. روز حادثه، به او گفتم هوا گرم شده و بهتر است کولر را راه بیندازیم. میخواستم به تعمیرکار زنگ بزنم، اما همسرم گفت خودم آن را درست میکنم.
او ادامه داد: بهروز برای تعمیر کولر به پشت بام رفت. ساعتی گذشت و از او خبری نشد. هر چه به تلفن همراهش زنگ زدم جواب نداد. با نگرانی راهی پشت بام شدم، اما در کمال ناباوری دیدم همسرم کنار کولر افتاده و جان باخته است.
بدین ترتیب با مرگ مرد میانسال، راز ازدواج دوم او که مخفیانه انجام شده بود برملا شد. به دستور بازپرس شعبه اول دادسرای امور جنایی پایتخت، جسد برای مشخص شدن علت اصلی مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد.
باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی حوادث و انتظامی